شهریار | دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت Podcast Por  arte de portada

شهریار | دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت

شهریار | دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت

Escúchala gratis

Ver detalles del espectáculo

Acerca de esta escucha

▨ نام شعر: دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت

▨ شاعر: شهریار

▨ با صدای: شهریار

▨ پالایش و تنظیم این شعر: شهروز

___________

دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت

شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت


در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست

اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت


ز گرد راه برون آ که پیر دست به دیوار

به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت


بیا که این رمد چشم عاشقان تو ای شاه

نمی‌رمد مگر از توتیای گرد سیاهت


بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست

تویی که سوده کمربند کهکشان کلاهت


جمال چون تو به چشم نگاه پاک توان دید

به روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت


در انتظار تو می‌میرم و در این دم آخر

دلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهت


اگر به باغ تو گل بر دمید من به دل خاک

اجازتی که سری بر کنم به جای گیاهت


تنور سینه ما را ای آسمان به حذر باش

که روی ماه سیه می‌کند به دوده آهت


کنون که می‌دمد از مغرب آفتاب نیابت

چه کوه‌های سلاطین که می‌شود پَر کاهت


تویی که پشت و پناه جهادیان خدایی

که سر جهاد توی و خداست پشت و پناهت


خدا و بال جوانی نهد به گردن پیری

تو «شهریار» خمیدی به زیر بار گناهت

سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی

متخلص به شهریار

ـــــــــــــــــــــــــ

*پی‌نوشت؛

در یک بیت از این غزل، درباره جهاد صحبت شده که بنده‌ی حقیر علاقمند نبودم در پالایش من حضور داشته باشد؛ اما به رسم امانت آنرا نیز در دکلمه آوردم تا غزل بی کم و کاست به مخاطبان منعکس شود

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

Todavía no hay opiniones